سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشقولانه

یه روزی یه مرده نشسته بود و داشت روزنامه اش رو می خوند که زنش یهو ماهی تابه رو می کوبه سرش.
مرده میگه: برا چی این کارو کردی؟
زنش جواب میده به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه تیکه کاغذ پیدا کردم که توش اسم جنی (یه دختر)
نوشته شده بود ...
مرده میگه وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش جنی بود.
زنش معذرت خواهی می کنه و میره به کارای خونه برسه.
سه روز بعدش مرد داشت تلویزین تماشا می کرد که زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر کوبید رو سر مرده که تقریبا بیهوش شد.
وقتی به خودش اومد پرسید این بار برا چی منو زدی زنش جواب داد: آخه اسبت زنگ زده بود.

نوشته شده توسط: محمود امینی


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
15235


:: بازدیدهای امروز ::
14


:: بازدیدهای دیروز ::
0



:: درباره من ::

عشقولانه

:: لینک به وبلاگ ::

عشقولانه


:: آرشیو ::

بهمن 1388



:: خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ::


:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو